۱۳۸۷ اردیبهشت ۲۱, شنبه

رباعی 53


از مردم این جهان جدا افتاده
در شک همه از عدل ِ خدا افتاده
زد قرعه فلک به نام هر کس کاری
کُس گفتن و کردنَش به ما افتاده
هرگز نخوری کیر مرا گر گویم
اندر پی ِ کون دی به کجا افتاده
در کوفه ز جلق مرده و نامش از بخت
بین شهداء کربلا افتاده

هیچ نظری موجود نیست: